دلم ایرانی است.قلبم کاملا مسلمان.خون در رگهایم هنوز هم به خاطر حسین میجوشد.کاری ندارم دیگران چطوری فکر میکنند یا چی میگن.من هنوز عاشق حسین و عاشورام.
شاید خیلی از شماها منظور من رو بفهمید.همونهایی که مثل من هجرت کردید.همونهایی که در کشورهایی زندگی میکنید که آزادی مذهب و سایر آزادیها توش موج میزنه.خیلی از شماها میفهمید چی میگم.کم نیستند ادمهایی که بعد از اومدن بلافاصله مذهبشون رو عوض کردند یا کلا بیخیالش شدند.من به هیچ عقیده و هیچ کس در هیچ کجا کار ندارم.هر کس صلاح مملکت خویش رو بهتر میدونه.اما من همچنان ایرانی و هم چنان مسلمانم.
این جا هم مسجد هست و هم کلیسا و هم.....اما من اهل کلیسا رفتن نیستم.روسیه هم نبودم.اهل مسجد هم نیستم اما وقتی دلم می گیره و دنبال جایی میگردم گه حضور خدا رو توش احساس کنم این مسجده که حالم رو دگرگون میکنه.تو ایران حتی یک بار مسجد نرفتم اما تو غربت شرایط آدم فرق میکنه.تنهایی.دنبال یک آشنا.یک محرم....
دلم هنوز در عشق حسین پرپر میزنه.هنوز هم با شنیدن نوای دلسوز مداح اشگهام به پهنای صورتم جاری میشه.اونقدر تحصیلات و شعور دارم که درد حسین رو بی آبی ندونم.اما ایثارش عشقش محبتش من رو داغون میکنه.
خیلی ها نیومده همه گذشته هاشون رو فراموش میکنند اما خیلی ها همونی که بودند میمونند اما بعضی ها هم رشد میکنند.رشد عقلی.رشد فکری.مهم نیست کی چی میگه.مهم این که آدم کاری رو بکنه که دلش راضی میشه.
پریشب از سر کار رفتم مسجد.دلم داشت پر میزد اما دقیقا دم در مسجد که رسیدم پسرم زنگ زد مامان من پشت در موندم.خدا میدونه چقدر دلم شکست.اما چاره ای نبود.من رو نطلبیده بودند.پس برگشتم.اما دیشب از سر کار سریع رفتم خونه و واسه جوجه غذا درست کردم و دویدم مسجد.همه کارها رو کردم که وسط راه معطل برنگردم.جاتون خالی.شب تاسوعا.مداح و ....مثل ایران که نیست.چند تا اقای دکتر و ...غیره هستند که میان ریشه اسلام رو می شکافند و به تاسوعا و مذاهب دینی عقلانی نگاه میکنند و....اما واسه اشک ریختن که لازم به صوت حاچ اصغر و کربلایی اکبر نیست.اشگها خودشون سرازیر میشن و حلقه اتصال به اونجا که باید وصل میشه.
همه هستند. قلقله است مسجد از هیاهوی صدها نفر.چادری نداریم.همه با بلوز وشلوار سیاه نشستند.روسری خود من صورتیه.همین یک یادگار ایران برام مونده.خیلی ها آرایش دارند خیلی ها نه.مردها هم همون سبک و سیاق ایرانی.همه جا شلوغه.بخار چای داغ و شیر و خرما و حلوا هم هست.شام هم هست.همه چی هست.اما یک چیز خیلی بیشتر از هر چیز دیگه ای رخ افشانی میکنه.این جا هر کی هر کیه.یعنی کسی واسه مقام و نشون دادن پول و منالش نمیاد.هر کی میاد واسه دل خودش میاد.همه رو یک ریسمان به هم وصل کرده.عشق به حسین.بدون زور ...با میل شدید در غربت غریب.جایی که همه خوابند اما هنوز کسایی هستند که در زرق و برق این بهشت اعتقاداتشون رو فراموش نکردند.خوشحالم هم چنان ایرانیم و مسلمان.خدایا اون وقتهایی که دلم لرزیده و اشکهام برای تو روی گونه هام غلطیده برای همه عشق و سلامتی و شادمانی و تندرستی آرزو کردم.شاید یکی هم جایی دلش لرزیده باشه و برای من هم دعا کرده باشه....شاید
التماس دعا